این شنیدهها سرآغاز اولین مباحثههای جدی در خصوص وزارت ارشاد بین دوجناح سیاسی را رقم زد. و در همان زمان عده ای این پیشنهاد غیر رسمی و غیر علنی خاتمی را سهمخواهی او از دولت روحانی تلقی کردند.
محمد بهشتی نیز نام دیگری بود که در ادامه برای تصدی پست وزارت ارشاد مطرح شد؛ مردی با تفکرات اصلاحطلبانه سنتی که مقبولیتی هم بین برخی از هنرمندان داشت.
اما با نزدیک شدن روزهای معرفی کابینه، نام او کمتر و کمتر به میان آمد. سیدرضا صالحیامیری، معاون فرهنگی اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک، دیگر نامی بود که گمانهزنیها نشان از گزینه بودن او برای این سمت داشت.
حسامالدین آشنا از دیگر چهرههای نزدیک به حسن روحانی نیز جزء گزینههای اصلی برای به دست گرفت سکان این وزارتخانه به حساب میآمد که با به میان آمدن اسم علی جنتی، احتمال حضور او کمرنگ شد.
در نهایت هم که علی جنتی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم انتخاب شد؛ مردی که گفته میشد از حلقه نزدیکان به علیاکبر هاشمی رفسنجانی است که بیشتر هم به خاطر فعالیتهای سیاسی و دیپلماتیکش شناخته میشد.
جابهجاییها که در ساختمان بهارستان انجام شد و معاونان و مدیران که تغییر کردند، بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر منتظر نحوه عملکرد مدیران جدید بودند. وضعیت فرهنگ و هنر به دلیل شرایط خاص سیاسی آن دوران و روابط میان هنرمندان و دولت احمدینژاد، چندان به سامان نبود و به نوعی بسیاری منتظر اتفاقاتی تازه در وزارتخانه عریض و طویل ارشاد بودند. پس از انتخابات هنرمندان بارها و بارها صدایشان را به هر طریقی که بود به گوش دولت رسانند و وقت آن فرا رسیده بود تا منتظره اقدامهای عملی از سوی مردان فرهنگی روحانی میشدند. اما علی جنتی و وزارتخانه مطبوعش از کجا بیشترین ضربه را خورد؟
* سگهای زرد
میانههای آبان ماه سال 92 بود که پلیس نیویورک اعلام کرد 3 نفر به اسامی آرش و سروش فرازمند و علی اسکندریان به قتل رسیدهاند و جوان دیگری نیز زخمی شده است. آرش و سروش فرازمند سالها در نیویورک زندگی میکردند. این دو از فعالان موسیقی زیرزمینی در ایران بودند که سابقه حضور در فیلم «کسی از گربههای ایرانی خبر نداره» به کارگردانی «بهمن قبادی» را داشتند و پس از ایفای نقش در این فیلم بین برخی از جوانان علاقمند به این سبک شناخته شدند.
اعضای گروه «سگهای زرد» پس از بازی در آن فیلم برای ادامه فعالیتهایشان به خارج از کشور عزیمت کردند که پس از برخی اتفاقات درون گروهی و برخی اختلافات، توسط یکی از همگروهیهای سابق خود به قتل رسیدندو در ادامه در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شدند. این جز اولین اعتراضات به وزارت ارشاد دولت یازدهم بود. این تصمیم هجمه سنگینی را علیه وزارت ارشاد جنتی روانه کرد. اما در آن زمان جنتی از عملکرد معاونهنریاش دفاع کرد: «بحث انتقال جنازه این دو به ایران مطرح شد. ما را متهم کردند که ۱۰۰ هزار دلار برای حمل این جنازهها به ایران هزینه کردهایم که ما از این امر بیخبر بودیم. این افراد قربانی خشونت بودند و والدین این دو مقتول از افراد مورد تایید وزارت ارشاد و سینماگر بودند. اعلام شد میتوانند در قطعه هنرمندان دفن شوند.»
*تکخوانی
حاشیه بعدی وزارت ارشاد نیز از ناحیه معاونت امور هنری بود. وزیر ارشاد به مراسمی از جانب معاونت هنری دعوت شد که در آن مراسم گفته شد تکخوانی صورت گرفته... سرآغاز پخش این خبر هم فرهاد جعفری نویسنده کتاب کافه پیانو و از نویسندگان وابسته به دولت پیشین بود، او در صفحه شخصیاش نوشته بود: «تابو ۳۵ساله شکستـه شد! بعد از ۳۵ سال ممنوعیت تک خوانی بانوان در ایران دیشب در مراسم خانه فرهنگ ایران و با حضور وزیر فرهنگ کشور گروه ماه با تکخوانی خانم محمدخانی تابوی ۳۵ ساله را شکست! وزیر فرهنگ پس از تک خوانی خانم خانی گفت: من اشکالی در تک خوانی بانوان نمیبینم!» همین چند جمله کافی بود تا بسیاری در شبکههای اجتماعی دست به دست این موضوع را بچرخانند و بار دیگر وزارت ارشاد را در صدر اخبار رسانهها قرار دهد.
*لغو کنسرتها
لغو کنسرتها یکی از مهمترین چالشهای علی جنتی در وزارت ارشاد بود. اسفندماه 92 بود که با لغو کنسرت «لیان» در بوشهر، پدیدهای به عنوان «لغو کنسرت» به ادبیات وزارت ارشاد اضافه شد و هفتهای نبود که سخنگوی محترم این وزراتخانه سوالی را در این باره پاسخ ندهد. (البته نوع عملکرد سخنگو ارشاد نیز حدیث مفصلی است که گزارش جداگانهای میطلبد!) صدور مجوزهای فکر نشده در برخی از شهرستانهای حساس بدون آماده کردن پیش زمینه و بسترسازی لازم قطعا نتیجهای جز برانگیخته شده حساسیتها در پی نداشت. به طوری که امروز با بیتدبیری که در این حوزه صورت گرفت کار تا آنجا بالا گرفته که امروز مباحثی در خصوص ماهیت وجودی موسیقی در کشور نیز مطرح میشود!
*سفر آمریکا
سفر در سکوت «علی مرادخانی»، معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به همراه تیمی از مسئولان این معاونت به آمریکا یکی دیگر از حواشی وزارت ارشاد جنتی بود. سفری هم که نهایتا هم مشخص نشد شخصی بوده یا دولتی! یا اساسا برای چه انجام شده و چه دستاوردی داشته است؟ یا دلایل پنهانکاری و مخفی نگه داشتن این خبر از چشم رسانهها چه بود؟
*ارکستر سمفونیک و علی رهبری
ارکستر سمفونیک بنا به دستور رییس دولت یازدهم بعد از حواشی فراوان بازگشایی شد و با حضور علی رهبری چندماهی این ارکستر 80 ساله کشور جان گرفت. اما هر روز که میگذشت یک مشکل بر سر راه ارکستر سبز میشد. از تعویق چندماه و چندباره حقوق نوزاندهها گرفته تا خداحافظی قریب به 50 نوزانده از این مجموعه کار را به جایی رساند که مدیر هنری ارکستر حتی به رییس جمهور هم نامه نوشت: «در دوران تبلیغات انتخابات مانند بسیاری از ایرانیان دور از وطن لذت بردم از اینکه قول دادید ارکسترها را دوباره باز میفرمایید غافل از اینکه صحبت شما واقعاً سمبلیک بود و جنبه تبلیغات فرهنگی داشته و دولت شما هیچگونه آمادگی برای این کار بهخصوص از نظر مدیریت نداشته است. غافل از اینکه شما ما را در اختیار وزارتخانهای میگذارید که ساختمان مدیریتش بهعلت باندبازی مخصوص مانند یک هرمی آجری شده که هرچه بالاتر میروی قدرتش کمتر میشود، هرم آجری که آجرهای پایین فقط بالاییها را نگه داشتهاند.» ارکستر سمفونیک با استعفای علی رهبری به دوران سابق و رنگ و رو رفته خود بازگشت.
*ارکستر ملی و فرهاد فخرالدینی
ارکستر ملی ایران نیز سرنوشتی بهتر از ارکستر سمفونیک پیدا نکرد و فرهاد فخرالدینی بعد از تلاشهای فراوان برای احیای دوباره ارکستر ترجیح داد استعفا بدهد و مانند دیگر همکارش علی رهبری فعالیتهایش را خارج از چارچوب دولت ادامه دهد. فخرالدینی نیز دلایل استعفایش را ضعف مدیریتی دانسته و گفته بود: «من نمیدانم این همه مشکل که ارکستر ملی با آن مواجه است چه معنی دارد. اصلاً از نظر آقایان ارکستر خوب چه معنی دارد که اینگونه با آن بدرفتاری و نامهربانی میکنند. من نمیدانم با این سن و سال چقدر باید از اعتبار خودم هزینه کنم که هنرمندان در کنار ما حضور داشته باشند.تمام هنرمندان حاضر در مجموعه موسیقی ارکستر ملی طلبکار هستند و باید حساب و کتاب آنها هر چه زودتر مشخص شود. من دیگر نمیدانم چه حرفی را باید در زمینه ارکستر ملی بازگو کنم و فکر میکنم در این مجال بهتر است به آقایان بگویم هر کاری که دوست داشتید با ارکستر موسیقی ملی انجام دهید.» دو ارکستری که میتوانست یکی از وعدههای مهم رییس جمهور در حوزه را تحقق بخشد و به یکی از نقاط قوت کارنامه جنتی بدل شود با سو مدیریتها به پاشنه آشیل این وزراتخانه تبدیل شد.
*اپرای پرسر و صدای عاشورا
اجرای اپرای عاشورا توسط ارکستر سمفونیک تهران یکی دیگر از حواشی مهم وزارت ارشاد را رقم زد. اپرایی که گفته شد در آن تکخوانی صورت گرفت. بعد از این اجرا موجی از اعتراضات دوباره دامان وزارت ارشاد را گرفت و وزیر را چندباره به پاسخ گفتن به نمایندگان و مراجع عظام نقلید و ... وادار کرد. علی رهبری که آن زمان مدیرت هنری ارکستر را بر عهده داشت درباره این اتفاق گفت: «در همان شب اول اجرای «اپرای عاشورا» وقتی کنسرت تمام شد، به مدیر ارکستر پیام دادم میکروفن صدای دوم را باید قویتر کنید. آنهایی هم که اعتراض کردند حق داشتند چرا که این قضیه مدیریت نشد و باید از من پرسیده میشد چرا این اشتباه را کردید.»
*استعفاهای زنجیر وار
یک سال و نیم از فعالیتهای وزارت ارشاد نگذشته بود که سه مدیر کل از چهار مدیرکل اصلی معاونت هنری یعنی دفتر موسیقی، مرکز نمایشی و روابط عمومی استعفاهای خود را نوشتند و با مجموعه معاونت هنری ارشاد خداحافظی کردند. فارغ از دیگر استعفاهای مدیران میانی، مدیرت گردشی نیز یکی دیگر از موارد عجیب و غریب این دوره از فعالیت معاونت هنری ارشاد بود. اهالی هنر در این دوره با مدیریت گردشی و چرخشی آشنایی تام و تمامی پیدا کردند! در این دوره مدیران نا لایق کنار نمیروند بلکه از سمتی به سمت دیگر انتقال مییابند. مثلا بهرام جمالی از مدیریت بنیاد رودکی با آن کارنامهسوال برانگیز میرود و مدیر انجمن موسیقی ایران میشود. پریسا مقتدی با آن کارنامهای که در تئاتر شهر برجا گذاشت به تالار هنر میرود و مدیرتش را برعهده میگیرد. رضا دادویی از واحد ارزشیابی مرکز نمایشی میرود و مدیر تالار حافظ میشود. علی ترابی از انجمن موسیقی ایران میرود و مشاور امور مطالعات و برنامهریزی میشود والخ.
*تئاتر شهر
اهالی تئاتر مدتهاست منتظرند تا بازسازی کشدار تئاتر شهر تمام شود. از ابتدای دولت یازدهم هم بارها قولهایی داده شده حتی وزیر هم یک سال را به عنوان سال تئاتر انتخاب کرد و اعلام نمود که تمام تمرکز ارشاد در یک سال معطوف تئاتر خواهد بود. اما تنها نتیجهای که این گفته وزیر ارشاد داشت، فروریختن بخش دیگری از تئاتر شهر بود! هنوز هم بازسازیهای تئاتر شهر در جریان است... اما ساختمان تازه موسسه توسعه هنرهای معاصر به تازگی در معاونت هنری اراد مورد بهرهبرداری قرار گرفته است!
*سرقتها
در وزارت ارشاد جنتی دو سرقت تاریخی هم در معاونت هنری اتفاق افتاد. اولین سرقت مربوط به خارج کردن 27 اثر ارزشمند از گنیجینه موزه هنرهای معاصر بود. پروندهای که هیچگاه سرنوشت آن مشخص نشد! سرقت مجسمه 350 کیلویی هم از مجموعه معاونت هنری دیگر اتفاقی بود که وزارت ارشاد مضحکه خاص و عام کرد. چرا که این مجسمه برنزی از زیرپای معاون هنری به سرقت رفته بود!
*خانه موسیقی
خانه موسیقی طی دو سال گذشته آبستن حوادث بسیاری بوده است. انتقادات به این مجموعه تا آنجایی پیش رفت که بیش از 700 تن از اهالی موسیقی از جمله بزرگانی چون حسین علیزاده، کیهان کلهر، داریوش طلایی و ... در محکومیت این نهاد نامه نوشتند. اما معاونت هنری ترجیح داد با مقابل این هنرمندان بایستد و از خانه موسیقی حمایت کند. واگذاری جشنواره سیویکم و سیودوم موسیقی فجر به مدیرعامل خانه موسیقی نمود عینی این تصمیم معاونت هنری بود. همین اقدام باعث شد تا بسیاری از اهالی موسیقی از دولت فاصله بگیرند.
*واگذاری موزه هنرهای معاصر
واگذاری موزه هنرهای معاصر تهران به بنیاد رودکی بار دیگر صدای اعتراض هنرمندان به وزارت ارشاد را بلند کرد که نهایتا با تجمع چندضد نفری مقابل این موزه معاونت هنری ارشاد را به عقبنشینی واداتشند.
*اتفاقات عجیب تالار وحدت
رونمایی ماشین در تالار وحدت و در ادامه تغییر کاربری این مکان ارجمند فرهنگی به رستوران، بار دیگر اعتراضات رو متوجه وزارت ارشاد کرد. بسیاری از هنرمندان به این اتفاق واکنش نشان دادند و عملکرد وزارت ارشاد را مورد پرسشهای جدی و اساسی قرار دادند.
*خروج تابلوها
خروج بخش مهمی از آثار گنجینه موزه هنرهای معاصر از کشور و نمایش آن در کشورهای آلمان و ایتالیا، موج جدیدی از نگرانیها را در اهالی هنری ایجاد کرده است و جمع کثیری از این هنرمندان نگران این آثار و بازگشتشان به کشور هستند. هر روز هم انجمن و تشکلی واکنش نشان میدهد و به تازگی هم که نمایندگان محترم مجلس اعلام کردهاند که این موضوع را پیگیری میکنند.
قطعا بازگو کردن اتفاقات و حواشی که معاونت هنری باری وزارت ارشاد جنتی رقم زده از حوصله این گزارش خارج است. وزارت ارشاد در طی سه سال اخیر پستها و بلندیهای زیادی را تجربه کرده است. علی جنتی و وزارتخانه تحت مدیریتش بارها در حوزههای مختلف مورد انتقاد قرار گرفتهاند اما بیتردید معاونت هنری عمدهترین مشکلات را برای وزارت ارشاد دولت یازدهم رقم زده و میزند.