پایگاه خبری تحلیلی عصردنا (Asrdena.ir): فهیمه سادات حسینی: دراین عصر مدرنیته، دراین روزگاری که شتاب فزاینده اش
همه مان را در نوعي شگفتي همراه با درماندگي فرو برده است، دراین دوران
تغافل انسان، دراین روزهایي که به هر چه چنگ می زنیم، نمي یابیم آنچه را که
باید بیابیم، دراین روزگار، کیست که بتواند بگوید تشنه عقلانیت و عدالت
نیست؟ کیست که در این عصر وحشت زده، عطش معنویتي قدسي نداشته باشد؟
ذائقه هایمان اشکال پیدا کرده
اگر جزاین بود، بشر امروز گنجینه ای همچون «نهج البلاغه» را اینگونه با
غربت و مظلومیت رها نمی کرد. از مظلومیت و غربت این در گرانبها همین بس که
بدانیم جرج جرداق مسیحی ۲۰۰ بار، بله، ۲بار نه، ۲۰ بار نه، ۲۰۰ بار آن را
خوانده است و گفته است که هنوز عطشم باقي است. و اما ما چند بار نهج
البلاغه خوانده ایم؟ بي تعارف خیلي از ما حتي یکبار هم آن را نخوانده ایم.
جرج جرداق در جایي می نویسد: «اى علي! اگر بگويم تو از مسيح بالاترى، دينم
نمي پذيرد و اگر بگويم او از تو بالاتر است، وجدانم نمي پذيرد! نمي گويم تو
خدا هستي! پس خودت بگو به ما اى علي که تو كيستي؟»
علي(ع) مظلوم بود، هنوز هم مظلوم ترین است. شیعه مهجور است، نهج البلاغه
غریب است و آنکه باید آن را به دنیا بشناسد، جز شیعه کیست؟ این اصلا زیبنده
نیست که دیگران در شناخت علي (ع) از شیعه پیشي بگیرند.
وقت آن نرسیده که چنگ بزنیم به دامان کسي که یک مسیحي را آنطور شیدای
سخنانش کرده است؟ یک انسان مسیحي که از علي (ع) چیزی نمی دانسته و به ابعاد
وجودی او آگاه نبوده است.
نمی گویم ما بخاطر مسلمان و شیعه بودنمان علي(ع) را شناخته و درک کرده ایم،
نه! اصلا چه کسي است که چنین ادعایي داشته باشد؟ اما به قدر شیعه بودنمان
باید با دل قرص تری به سراغ این صحیفه جاودان برویم و فهم و درک کلماتش را
از صاحب با عظمتش تمنا کنیم که اگر چنین شود، اسم شیعه به رسم مان بدل می
شود.
آینده دنیا از آن نهج البلاغه
سیدرضي در مقدمه ای که بر نهج البلاغه نوشته است، می گوید: «این کار (تألیف
نهج البلاغه) را آغاز کردم در حالیکه یقین دارم روزی همه جا را تحت سیطره
خود قرار خواهد داد.»
به عقیده برخي از بزرگان این از اخبار غیبي است که به سید رضي (ره) داده
شده است که این کتاب را بنویس که درآینده، جهان را در خواهد نوردید. پس چه
محرومیت بزرگي را خواهیم چشید اگر خودمان را به این چشمه زلال و حیاتبخش
جاودان پیوند نزنیم و از آن به قدر جرعه ای ننوشیم.
یک بار بیاییم و «بگذاریم» این واژه ها که از پس قرنها از زبان مولا (ع) به
ما رسیده است، در عمق جانمان بنشیند، آنگاه سرانجام شیرینش را به نظاره
بنشینیم.