عصر دنا: برای چند ماه است که استانداری کهگیلویه و بویراحمد همه چالش ها و برنامه هایش را بدون یک روابط عمومی قدرتمند، سازماندهی کرده است.
در ماه های گذشته، استانداری کهگیلویه و بویراحمد نتوانست ارتباط موثری با رسانه های استان برقرار کند و تنها از طریق نیروهای واسط با برخی رسانه ها رایزنی کرده و تلاش کرده از ظرفیت رئیس دفتر استاندار و یک یا دو فعال سیاسی که با رسانه ها ارتباط دارند به مدیریت رسانه ها بپردازد.
این طرح با برکناری روابط عمومی سابق استانداری و عدم معرفی جایگزین برای وی کلید خورد. تصمیم سازان استانداری، رسانه ها را به عنوان یک تهدید به تصویر کشیدند، چرا که برخی رسانه های استان در چارچوب های تعریفی استانداری حرکت نمی کردند و در هیچ دوره ای نیز چنین نبوده است. آسیب های این طرح امروز بیشترین نگرانی را بر می انگیزند. این یک طرح شکست خورده است، چرا که هم آنقدر ناشیانه است که نمی تواند از ظرفیت های واقعی رسانه بهره ببرد و هم به اندازه کافی برای ساختن آینده و فهم اولویت های استانداری مناسب نیست.
با این حال بحران برفی هفته گذشته از مسائل جدیدی رونمایی کرد. در غیبت یک مدیر روابط عمومی استراتژیست، از نشست های مدیریت بحران استانداری خبرهایی بیرون رفت که چالش ساز شد. استاندار که در این نشست گویا برای وادار کردن مدیران به تلاش بیشتر، سعی کرد آنان را به توپ و تشر ببندد از جمله های استفاده کرد که مخصوص آن نشست بود اما خبرنگار روابط عمومی استانداری که بنظر می رسد آگاهی چندانی از مسائل نداشت تمام سخنان استاندار را بدون ذره ای تغییر نوشته و به عنوان گزارش روابط عمومی برای رسانه ها ارسال کرد و چالش های زیادی برای مدیریت استان ایجاد کرد. بنظر می رسد استانداری باید روابط عمومی را دوباره احیا کند. راهبرد بزرگ استانداری باید در بردارنده تهدیدات و فرصت هایی باشد که رسانه ها ایجاد می کند و یک مدیر استراتژیست به این موضوعات بپردازد.
طرح احیای روابط عمومی باید در بردارنده تهدیدات و فرصت های رسانه ها باشد. تمرکز چنین طرحی باید بر انسجام داخلی استانداری باشد. روابط عمومی باید بر اهمیت یک نقش رهبری قدرتمند برای استانداری واقف باشند، در غیر اینصورت استاندار پیش نیازهای لازم برای عمل در صحنه پیچیده سیاسی و اجتماعی استان را نخواهد داشت و سایر تهدیدات را نمی توان به درستی حل و فصل کرد. خطرات طرح قبلی و نداشتن یک روابط عمومی قدرتمند، حرفه ای و مستقل می توانند هر تهدید دیگری را خطرناک تر کنند. (مانند آنچه هفته گذشته در جریان بحران برف و یخبندان ایجاد کرد یا شبیه همین چالش در بحث سخنان استاندار در زمینه سد چم شیر رخ داد.)
این مسئله فقط مربوط به استانداری نیست، بلکه مربوط به دولت و کل جامعه است. همه تهدیدات استان مربوط به یک روابط عمومی ضعیف و شکست خورده نیست، اما در سایه تعداد رسانه های پرطرفدار و پیشرفت های چشمگیر شبکه های اجتماعی، از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار شده است.
زمان آن رسیده تا شخصیت رسانه ها به درستی شناخته شود. بتوان از ظرفیت رکن چهارم دموکراسی به خوبی استفاده کرد.با استفاده صحیح از رسانه ها، استفاده بیش از حد از محدودیت های قضایی و امنیتی کاهش می یابد.
ضروری ترین و دشوارترین کار، انتخاب یک مدیر استراتژیست و حرفه ای روابط عمومی از میان فعالان حوزه رسانه ها در سطح استان یا خارج از استان است. بسیاری از مدیران کنونی استان از ضعف هایی رنج می برند که به دلیل ساز و کارهای غلط در انتخاب مدیریت در استان است. این مدیران با سفارش نمایندگان و افراد ذی نفوذ انتخاب شده اند و لزوما بهترین های حرفه خود نیستند. مدیر روابط عمومی می بایست تفکر راهبردی و فهم رسانه ای داشته باشد و بتواند به خوبی اولویت های جامعه و دولت را شناخته و ظرفیت رسانه های مختلف را در خدمت این اولویت ها قرار دهد. سیاست داخلی به سیاست رسانه ای تبدیل شده است. استانداری حالا بیش از هر زمان دیگری نیاز دارد تا جایگاه واقعی رسانه ها را درک کرده و به همین دلیل استاندار باید در سیاست رسانه ایش تجدید نظر کند.
