به گزارش رجانیوز، براي رسيدن به پاسخ اين سوالها نبايد به اميد آمارهاي رسمي باشيد، چرا كه تقريباً مرجعي كه خود را موظف بداند در دورههاي مشخص فهرست كتابهاي پرفروش را معرفي كند وجود ندارد. گذشته از آن اگر چنين مرجعي هم وجود داشت و اين آمار را تصديق ميكرد تازه نوبت رخ نمايي شبههاي ميشد كه هميشه درباره كتابهاي دفاع مقدسي وجود دارد: «نهادها و سازمانها اين كتابها را بصورت فلهاي ميخرند.»
ويترينهاي ناچار!
واقعيت اين است كه در اين شرايط براي داشتن قضاوتي درست و دادن پاسخي منطقي به اين شبهه بايد دنبال راههاي ديگري بگرديم. يكي از راههايي كه ميتواند ما را به اين هدف برساند دقت در ويترين كتابفروشيهاي راستههاي مهمي همچون خيابان انقلاب در تهران است. اين حقيقتي است غيرقايل انكار و البته به همان اندازه تاسفآور كه بيشتر ويترينهاي كتابفروشيهاي راسته انقلاب يا كريمخان چندان با آثار حوزه دفاع مقدس مهربان نيستند. اين ادعا براي اهالي كتاب و مطالعه نياز به اثبات ندارد. اگر چند كتابفروشي مثل كيهان، صرير، ترنجستان شروش، كتاب 57 و چند صدمتر آنطرفتر نشر معارف را كنار بگذاريم كمتر ويتريني را بين دهها كتابفروشي ميتوانيم پيدا كنيم كه چنين آثاري را پشت ويترين گذاشته باشد. به اينكه چقدر از اين اتفاق برنامهريزي شده است و اصلاً چقدرش به كتابفروش ربط دارد و چقدرش به پخش كننده يا عوامل ديگر فعلا كاري نداريم. مهم اين است كه اين يك واقعيت است.
حال وقتي در اين شرايط كتابي مثل دا يا نورالدين پسر ايران به اكثر اين ويترينها راه پيدا ميكند با اطمينان ميتوان گفت كه حتماً عامل تقاضاي مردمي باعث آن شده است. يعني فروشندهاي كه اهتمامي به فروش چنين آثاري ندارد وقتي با درخواست و سوالهايي از جنس «آقا دا داريد؟!» روبرو ميشود چارهاي ندارد براي جور بودن جنسش اين كتاب را هم بفروشد. سري به خيابان انقلاب بزنيد و ويترينها را بنگريد تا به درستي اين مسئله گواهي دهيد.
موج مجازي، نمونهاي حقيقي
فضاي مجازي و بلاگها اگرچه نمونه كاملي براي آيينهگي جامعه ايران نيست و حتي نميتوان مثل مشت نمونه خروار را هم درمورد آن بكار برد، اما حتماً براي قضاوت درباره علايق بخشي از همين جامعه ميتواند معيار مناسبي باشد. مطالبي كه درباره اين كتابها در فضاي مجازي منتشر ميشود ميتواند دليلي باشد بر فراگيري آنها در ميان قشر كتابخوان. با انتشار كتابهايي كه نام برخيشان در بالا برده شد، معمولا موجهاي اينترنتي در فضاي مجازي راه ميافتد. همين الان كافي است تا نام يكي از انها را جستجو كنيد تا ببينيد كه چند نفر در وبلاگ يا شبكههاي مجازي درباره آنها اظهار نظر كردهاند.
بنابراين وقتي انتشار كتابي در فضاي مجازي موج راه مياندازد ديگر نميتوان به راحتي از كنارش رد شد و پرفروش شدنش را منتسب به خريد فلهاي سازمانهاي مختلف كرد. هرچند كه ممكن است از صد و خوردي چاپ كتابي مثل دا، فرضاً دو سه چاپ هم توسط نهاد يا سازماني فروش رفته باشد. اگر دقيق فكر كنيم و انصاف بخرج دهيم ميبينيم كه دو سه چاپ كه هيچ، حتي دهها چاپ هم اگر توسط سازمانها خريداري شود توانايي راه انداختن موج مردمي ندارد و فقط بدرد بيلان كاري ناشر و مدير سازمان مذكور ميخورد.
مگر تبليغات بد است؟!
شبهه ديگري كه مطرح ميشود راه افتادن تبليغات وسيع براي اين كتابها و تشكيل كمپينهاي تبليغاتي است. عجيب است كه انجام بديهيترين كار كه بايد وظيفه هر ناشري باشد اتفاقي عجيب و خارج از عرف شناخته شده و حتي با نگاه شك و ترديد به آن نگريسته ميشود. البته اين نگاهي است كه ناشران بيعرضه به آن دامن زدهاند! يعني ناشراني كه فرآيند نشر كتاب را فقط چاپ كتاب ميدانند براي لاپوشاني كمكاري خويش به تبليغات ساير ناشران خرده ميگيرند. اما واقعيت اين است كه كتاب مانند هر كالاي ديگري براي جلب نظر مخاطب بايد تبليغ شود. ناشران بايد براي ترويج كتاب خود و اقناع اهالي مطالعه براي خريد آن فكر كرده و پول خرج كنند. كساني كه چنين نگاهي ندارند محكوم به حذف شدن از چرخه نشر هستند و مشكلاتي مثل گراني كاغذ فقط زمان اجراي اين حكم را درباره آنها كمي جلو مياندازد. بنابراين اگر ناشري براي كتابش رونمايي گرفت، مطالب آمادهاي درباره آن را به رسانهها داد،
اقدام به توليد محتواي رسانهاي همچون خبر، گزارش و گفتگو پيرامون آن كرد و در اختيار نشريات گذاشت، نشانه كاربلدي و فهم درست او از صنعت نشر است. اين يعني ناشر خود قبل از همه به اهميت كتابي كه توليد كرده پي برده و خود بيش از ديگران از ظرفيت فراگيري آن مطلع است؛ وگرنه چنين سرمايهگذاري روي كتاب ضعيف عين حماقت است.
با اين حال باز هم ميتوان انصاف به خرج داد و درباره كتابهايي چون خاكهاي نرم كوشك كلاه خود را قاضي كرد كه آيا اين كتابها بخاطر تبليغات رسمي مورد استقبال قرار گرفتهاند يا تبليغ چهره به چهره؟ مشخص است كه هيچ چيز مثل توصيه يك كتاب خوب توسط يك دوست به دوستي ديگر نميتواند غامل پرفروش شدن كتاب شود.
با اين حساب حتي اگر آمار رسمي درباره پرفروش بودن كتابهاي دفاع مقدس وجود نداشته باشد و حتي اگر آمارهاي نيمه رسمي با شبهات مختلف زير سوال رود، باز هم نميتوان انكار كرد كه برخي كتابهاي اين حوزه در بازار نشر ما يكهتازي ميكنند