کد خبر: ۱۱۱۹۹
تاریخ انتشار:۲۳:۱۵ - ۲۶ آذر ۱۳۹۵
عصر دنا: از جناب حجت الاسلام سروش محلاتی مى پرسم به راستى دليل اين همه صغرى و كبرى چيدن هاى شما، كه خروجى آن مخالفت با ولايت فقيه و تضعيف حكومت اسلامى است، چرا و چگونه صورت مى پذيرد!؟
پایگاه خبری تحلیلی عصردنا (Asrdena.ir): محمد تقی فرجی رئیس بنیاد حکمت و اندیشه در یادداشتی که در اختیار مشرق قرار گرفته است، به اظهارات اخیر سروش محلاتی در باب ولایت فقیه و حکومت اسلامی پاسخ داده است که از نظرتان می‌گذرد:


پيامبر(ص) وحدت و وحدت پيامبر(ص)

"و لا تَکونوا کَالَّذینَ تَفرَقوا وَ اختَلَفوا من بَعدِ ما جائَهُمُ البَیِّنات وَ اولئِک لَهُم عَذابٌ عَظیم".
"و بسان آنانکه پراکنده شدند و پس از آمدن دلیل های روشن الهی، اختلاف کردند، نباشید، زیرا برای آنان عذابی بزرگ خواهد بود". (آل عمران ۱۰۵)
 
تحت تأثير قرآن و متأثر از آموزه هاى دينى، پيامبر(ص) وحدت و وحدت شكنى خواص از جمله اصلى ترين مفاهيم و دغدغه هاى اصلى مسلمانان و جوامع اسلامى در طول تاريخ اسلام بوده و خواهد بود. پيامبر(ص) بعنوان عمود خيمه اسلام، هم مظهر وحدت است، و هم وحدت پيامبر(ص)، از جنس وحدت الهى، و وحدت براى خداست. اكنون نيز وحدت‌ اسلامى، از مهم‌ ترين‌ ضرورت‌ هاي‌ تاريخي‌، اجتماعي‌ و سياسي‌ مسلمانان‌ و جهان اسلام است. و متقابلاً هرگونه تفرقه‌ و تشتت‌، بويژه وحدت شكنى هاى خواص، كه موجب پراكندگي‌ و ذلت مردم مى شود، از مكايد شيطان و جزء كاركردها و اهداف شيطانى است. دعوت‌ به‌ وحدت‌ و يگانگي‌ مسلمانان‌، و پرهيز از تفرقه‌ و دشمنى، از دستورات‌ قرآن‌ و سيره‌ پيامبر(ص) و اولياي‌ الهى است‌؛ همه بايد بكوشيم كه وحدت ملى را حفظ و تقويت نمائيم. چه خداوند مسلمانان‌ و پيروان‌ خود را به‌ وحدت‌ و پرهيز از تفرقه‌ فراخوانده و مى فرمايد:
 
"وَعْتَصمُوا بحَبْل‌ للّه‌ جَميعاً وَلاَتَفَرِّقُوا". بنابراين‌ اتحاد و انسجام‌ يك‌ ضرورت‌ و صواب و تفرقه‌ يك‌ عمل‌ ناصواب‌ و زيانبار است‌: "وَلاَتَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَب‌َ ريحُكُم‌ْ". (انفال‌۴۶)

وحدت‌، هم‌ به‌ حكم‌ شرع و هم بر اساس عقل‌، بعنوان پيش نياز امنيت ملى، و يك ضرورت‌ اجتماعى مطرح است، و به گمان من دامن‌ زدن‌ به‌ اختلافات و تشديد دعاوى اعتقادي‌، تحت هر عنوان كه باشد، كارى از كاركردهاى هدفمند دشمنان دانا و دوستان نادان است، كه صد افسوس اين روزها، و در آستانه هفته وحدت، برخى خواص اعم از مسئولين كشورى و روحانيون و نمايندگان محلس، بجاى پيروى از پيامبر(ص) وحدت، وحدت شكنى كرده و با طرح سخنانى سخيف و دور از انتظار، حتى پاره اى از باورهاى دينى مردم را زير سؤال مى برند. اين در حالى است كه پيروان‌ پيامبر(ص) هرگز نبايد از اين‌ نكته‌ غفلت‌ نمايند كه‌ وحدت‌ و الفت‌ و اخوت‌ بين‌ مسلمانان‌ از دستورات الهى است، كمااينكه مى فرمايد: "وَذْكُرُوا نعْمَةَ للّه‌ عَلَيْكُم‌ْ اذْ كُنْتُم‌ْ أَعْدَاءً فَاَلِّف‌َ بَيْن‌َ قُلُوبكُم‌ْ فَاَصْبَحْتُم‌ بنعْمَته‌ اخْوَاناً". (آل‌عمران‌ ۱۰۳)
 
و در صدر اسلام‌، پيامبر(ص) هرگز اجازه‌ نمي‌ داد زمينه‌ اختلاف‌ و تشتت‌ فكري‌ و اجتماعي‌ در بين‌ امت‌ اسلامي‌ پيش‌ بيايد. و امام علي‌(ع) و ساير ائمه(علیهم السلام)‌ نيز با محور قرار دادن‌ قرآن‌ و سنت‌ نبوي‌، مانع‌ از بروز اختلافات فكري‌ و تشتت‌ در جوامع عصر و عرصه خود مي‌ شدند، زيرا وحدت كلمه و انسجام ملى از عوامل مهم و سرنوشت ساز براى تقويت اسلام و مسلمانان و پلى براى استقلال و پيشرفت و توسعه كشورهاى اسلامى است. همچنين وحدت و يكپارچكى جامعه باعث آبادانى و رفاه اجتماعى و بهبود وضع معيشتى مردم مى گردد.

وحدت همواره يکى از آرمانهاى دينى پيامبر(ص) بوده و اساساً وحدت مبتنى بر دعوت پيامبر‏(ص) و رهبران دينى، محور و مبناى دوستى و اخوت اسلامى بوده و خواهد بود. وحدت اسلامى و اتحاد مسلمانان، از صدر اسلام تاكنون، باعث عظمت و عزت اسلام و مسلمانان بوده و در پرتو وحدت، ملت هاى مسلمان توانسته اند بر بسيارى از اختلافات خود فائق آيند و بر خيل عظيمى از دشمنان قلبه نمايند. همانگونه خداوند در قرآن مى فرمايد:"واعتصموا بحبل اللّه جميعا و لا تفرقوا واذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداء فألف بين قلوبكم فأصبحتم بنعمته اخوانا".(آل عمران/103)
 
" و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد ، و نعمت‏ خدا را بر خود به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد، و او ميان شما الفت ايجاد كرد، و به بركت نعمت او برادر شديد".

تحليل رويدادهاى تاريخ اسلام، نشان مى دهد که پيامبر(ص) بـــراى تحقق وحدت، از طرق گوناگون دينى، سياسي، فرهنگي و اجتماعي، استفاده مى كرد و متناسب با مسئله زمان و مكان تصميمات لازم را اتخاذ مى كرد. و محققاً يکى از اصلى ترين ترين راه هاى حفظ و تقويت وحدت اسلامى، گردهمايى زير پرچم ولايت و همفكرى و هم افزايى و همــاهنگى اراده‏ها و تمايلات ارزشى حول محور عمود خيمه نظام و بر مبناى نظريه اسلام و حكومت اسلامى است. پيامبر(ص) نيز با طرح اخوت و برادري توانست وحدت اسلامي را تحقق بخشد و مسلمانان را از هرگونه خطر و تهديدهاى موازى حفظ نمايد.

پيامبر(ص) براي تحقق وحدت اسلامي، پس از فتح مكه، طى سخنانى در مسجد الحرام ميگويد: "المسلم اخو مسلم والمسلمون هم يد واحدة علي من سواهم تتكافوا دمائهم يسعي بذنبهم ادناهم".
 
و امام صادق(ع) نيز اين قضيه را شرح داده و چنين مى گويد:(مسلمان برادر مسلمان است، به او ستم نمي كند و او را خوار نمي سازد وبه او خيانت نميكند، برعهده مسلمانان است كه نسبت به پيوند با يكديگر و ياري رساندن در شفقت و مواسات با نيازمندان و مهرباني نسبت به هم بكوشند، تا همانگونه كه خداي عزوجل فرموده است، نسبت به هم مهربان باشيد و نسبت به گرفتاري ايشان كه از چشم شما پنهان مانده، اهتمام داشته باشيد؛ چنانكه گروه انصار دردوران رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) اين چنين بودند). همچنين پيامبر(ص) ميفرمايد:"دست خدا با جماعت است. و شيطان هنگامي با كسي است كه با جماعت به مخالفت پردازد). پيامبر(ص) مي فرمايد:"بر شما باد به جماعت؛ زيرا دست خدا با جماعت است و شيطان با يك تن همراه و از دو تن دورتر است". بنابراين پيامبر(ص)، مسلمانان را
برادر همديگر مي داند، كه بايد مثل دست واحد محكم و استوار ازجامعه توحيدي خود دفاع نمايند.
 
ايجاد حس مشترك ديني بين مسلمانان، در كلام پيامبر(ص) كاملا روشن است، و بر پيروان پيامبر است كه با تأسى از رهنمودهاى ايشان(ص) از هرگونه گفتار و كردار تفرقه آميز اجتناب نمايند.

و اما بعد، اكنون و در شرايط سخت و پيچيده كنونى كه صهيونيست و وهابيت و تروريست هاى تكفيرى، به اسلام و مسلمانان چنگ و دندان نشان مى دهند و دگر انديشان و صاحبان افكار التقاطى، وحدت مسلمانان و حركت بيدارى اسلامى را مانع بزرگى بر سر راه دستيابى به اهداف شوم خود مى دانند، قبل از ديگران، اين نخبگان جوامع اسلامى و انديشمندان دنياى اسلام هستند كه بايد از لزوم وضرورت حفظ و تقويت وحدت كلمه ميان مسلمانان حمايت نمايند، و بطور مشخص تر، در ايران اسلامى، علاوه بر مسئولين و متوليان اُمور كشور، اين پژوهشگران و نظريه پردازان دينى هستند كه بايد در قول و فعل خود، هم معيار وحدت باشند، و هم از طرح سخنانى كه وحدت جامعه را مخدوش مى سازد، خوددارى كنند. در شرايطى كه اختلافات طبقاطى و فقر و گرانى و بيكارى، اقشار آسيب پذير جامعه را سخت به تنگ آورده است، و مسئولين امر مى بايد، هرچه سريعتر نسبت به رفع مشكلات معيشتى مردم چاره انديشى نمايند، طبيعى است كه وجود مسائلى از قبيل فقدان اخلاق، تند خويى هاى برخى مسئولان بالا دستى، دعواهاى جناحى، بگو مگوهاى سياسى، و جنجال هاى تريبونى، از يك سو، و ارتشاء و رانت خوارى و حقوق هاى نجومى و دست اندازى به بيت المال مبارك مسلمين از سوى ديكر، هريك به نوعى باعث بد بينى مردم، تشويش اذهان عمومى و مخدوش ساختن وحدت ملى است.

و در حوزه نقد و نظر و بحث نظريه پردازان علوم دين و مباحث درون دينى، مسئله وحدت و هم انديشى دينى مهم و حائز اهميت است، و در اين زمينه پر واضح است كه بسيارى از اختلافات و چالش هاى مطرح، ريشه در هواهاى نفسانى و حب و بغض هاى شخصى و گروهى دارد، زيرا تجربه بخوبى نشان مى دهد كه چه ناقدان ديروز، و چه ناقدان امروز، در مباحث تئوريك و مشخصاً در بحث ولايت فقيه و حكومت اسلامى، اساساً مسئله مبنايى ندارند، بلكه به ادله اى و از آن جمله وجود پاره اى جدال ها و كشمكش هاى سياسى عطف به ماسبق، بيشتر بحث مصداقى دارند، و نه ديالوگ مبنايى، و البته من وجود چنين منازعات جناحى را لزوماً مناظرات علمى نمى دانم. گو اينكه بيش و پيش از سروش امروز، سروش ديروز، نيز بر طبل تو خالى تقابل دين عرفانى و دين فقهى و برترى ولايت عارفان، بر ولايت فقيهان مى كوبيد! اما او وقتى شمشير از نيام بركشيد و بر فرق دين و فقه و فقيه فرود آورد كه به زعم خود، از ميدان رقابت بازماند! مگر كسى از جماعت دانشگاهى ما، به اين زودى ها استبداد رأى ناشى از غرور و تفرعن سروش دباغ در ستاد انقلاب فرهنگى و برخورد خصمانه او با برخى اساتيد دانشگاه را فراموش مى كند!؟ و مكر نه اين است كه حرف هاى اخير سروش محلاتى، از جنس حرف هاى متأخر سروش دباغ است!؟ و آيا سخنان وى مبنى بر تضعيف جايگاه فقه و فقاهت، و به چالش كشيدن نظريه ولايت فقيه و حكومت اسلامى، نوعى وحدت شكنى بشمار نمى آيد!؟

تعريف و تبيين وحدت از منظر ديندارى و پيامبرى، از الزامات معرفت دينى است، و يقيناً عالمان دين و انديشمندان حوزه و دانشگاه، كوشيده اند و مى كوشند، كه حول محور دين و پيامبر(ص)، بر انسجام و استحكام هم دلى و هم زبانى بيفزايند، و از تشديد اختلافات ماهوى و بروز منازعات قومى و قبيله اى جلوگيرى نموده و اجازه نمى دهند، فرد يا افرادى با ژست هاى روشنفكرمآبانه و ذيل تابلوى عرفان هاى بدلى، و عرفان حلقه، ايمان مؤمنان و اعتبار حكومت اسلامى، بعنوان فلسفه عملى فقه و نظريه ولايت فقيه را هدف قرار دهند. من قبلاً و پيش از اين در كتاب"اسلام و سكولاريسم" و نيز طى مقالات "حكومت اسلامى و پلوراليسم دينى"، "ولايت فقيه و القائات منفى" و "مشروعيت و مقبوليت"، به پاره اى از نظرات صاحب نظريه قبض و بسط شريعت، پاسخ گفته ام، و اكنون مى كوشم با ذكر برخى تناقضات پيدا در نطرات سروش محلاتى، با ديدكاه هاى امام خمينى(ره) در باره حكومت اسلامى و ولايت فقيه، از پروژه جديدى رمز گشايى نمايم، كه من اين حركت را نوعى خمينى زدايى عصرى و به عبارتى، "خمينى، عليه خمينى" نام مى نهم، زيرا برخى آگاهانه و يا ناآگاهانه با نام امام، بر عيله امام كار مى كنند! و از قضاء چنين تحركاتى از تريبون ها و سايت هاى منتسب به امام و بيت امام منتشر مى شود، تا شايد بدينوسيله بتوانند از شائبه مخالفت با امام و خط امام در امان بمانند!؟


امام علي(ع) مي‏ فرمايد:"اللهم انك تعلم انه لم يكن الذي كان منا منافسه في سلطان، و لاالتماس شي‏ء من فضول الحطام، ولكن لنرد المعالم من دينك، و نظهرالاصلاح في بلادك، فيامن المظلومون من عبادك، و تقام المعطله من‏ حدودك".
 
"خدايا! تو خوب مي‏ داني كه آن چه از ما سرزده و انجام شده، رقابت‏ براي به دست گرفتن قدرت سياسي، يا جستجوي چيزي از اموال‏ ناچيز دنيا نبوده است، بلكه براي اين بود كه اصول روشن دينت را باز گردانيم، و به تحقق رسانيم، و اصلاح را در كشورت پديد آوريم، تا در نتيجه آن بندگان ستم ديده‏ات ايمني يابند و قوانين (يا قانون‏ جزايي) كه تعطيل شده و بي‏ اجرا مانده‏ات، به اجرا درآيد و برقرار گردد".
 
با طرح سخن امام على(ع) مبنى بر شأن و شؤن حكومت در اسلام، و قبل از ذكر نقطه نظر رهبر فقيد انقلاب، در باره حكومت و ولايت، من مايلم از جناب حجت الاسلام آقاى سروش محلاتى كه در مقام يك شخصيت روحانى و از تريبون دين و حوزه علميه قم سخن مى گويد، ادله وجود ابهامات مطرح در سخنان ايشان را، نزد خود ايشان جستجو نمايم، مثلاً از او مى پرسم به راستى دليل اين همه صغرى و كبرى چيدن هاى شما، كه خروجى آن مخالفت با ولايت فقيه و تضعيف حكومت اسلامى است، چرا و چگونه صورت مى پذيرد!؟ اكنون و در شرايطى كه ايران اسلامى تحت زعامت ولى فقيه، بعنوان قدرت برتر منطقه، هم بلحاظ مشروعيت و مقبوليت، و هم بلحاظ استراتژيك و سوق الجيشى مطرح است و در معادلات بين المللى و تصميم سازى هاى منطقه اى، ايران در ضلع مثلثى مى نشيند كه اضلاع ديگر آن مثلث، دو قدرت روسيه و آمريكا قرار دارند، دگر انديشى و نقد دگر انديشانه امثال شما، چه محلى از اِعراب دارد!؟ آيا شما از اخبار ناامنى هاى منطقه و زياده خواهى هاى پسا برجام ايالات متحده خبر داريد!؟ آيا جناب مستطاب عالى، از پشت پرده تحركات گروه هاى تكفيرى و گروه تروريستى داعش، مطلعيد!؟ و آيا مى دانيد خوارج زمان، و مارقين و ناكسين و قاسطين، براى دشمنى با ما همه متحد و هم قسم شده اند!؟ براستى مطرح شدن در شبكه هاى ضد انقلابى و رسانه هاى معلوم الحال، به چه قيمتى!؟ هيج عقل سليمى، انحراف از سر استدراج و متآثر از بوقچى هاى وابسته را برنمى تابد.

و اكنون گزيده اى از سخنان امام خمينى(ره)، را كه با حرف هاى جناب سروش محلاتى مخالف، بلكه متضاد است، در ادامه مى اورم.
 
"فللفقيه العادل جميع ما للرسول والائمه(ع) مما يرجع الي‏الحكومه والسياسه و لايعقل الفرق، لان الوالي اي شخص كان هومجري احكام الشريعه، والمقيم للحدود الالهيه، و الاخذ للخراج و سائرالماليات والمتصرف فيها بما هو صلاح المسلمين".
 
"فقيه عادل در مورد حكومت و سياست داراي همه آن اختياراتي است كه پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) داشتند، و فرق بين فقيه عادل و آن‏ ها در اين راستا معقول نيست، زيرا حاكم اسلامي هر كس باشد، مجري احكام دين و برپا كننده حدود الهي و گيرنده خراج و ساير ماليات ‏ها و تصرف كننده ‏در آن ‏ها در مواردي كه صلاح مسلمانان است مي‏ باشد".

"اين توهم كه اختيارات حكومتي رسول اكرم(ص) بيشتر از حضرت ‏علي(ع) بود، يا اختيارات حكومتي حضرت امير بيش از فقيه است، باطل‏ و غلط است. البته فضايل حضرت رسول اكرم(ص) بيش از همه عالم است، و بعد از ايشان فضايل حضرت امير(ع) از همه بيشتر است، لكن زيادي ‏فضايل معنوي، اختيارات حكومتي را افزايش نمي‏ دهد. همان اختيارات و ولايتي كه حضرت رسول و امامان ديگر(ع) در تدارك و بسيج و ‏سپاه، تعيين ‏ولات و استانداران و گرفتن ماليات و صرف آن در مصالح مسلمانان‏ داشتند، خداوند همان اختيارات را براي حكومت فعلي قرار داده است".

"وقتي مي‏گوييم ولايتي را كه رسول اكرم(ص) و ائمه(ع) داشتند بعد از[فرا رسيدن عصر] غيبت، فقيه عادل دارد، براي هيچ كس اين توهم نبايد پيدا شود كه مقام فقها همان مقام‏ائمه(ع) و رسول اكرم(ص) است، زيرا اين جا[در تشكيل حكومت] صحبت ‏از مقام نيست، بلكه صحبت از وظيفه است، ولايت‏ يعني حكومت و اداره ‏كشور، و اجراي قوانين شرع مقدس، يك وظيفه سنگين و مهم است، نه اين‏ كه براي كسي شأن و مقام غير عادي به وجود بياورد، و او را از حد انسان عادل بالاتر ببرد، به عبارت ديگر ولايت مورد بحث، ‏يعني حكومت و اجرا و اداره، برخلاف تصوري كه خيلي از افراد دارند، امتياز نيست، بلكه وظيفه‏اي خطير است".

"بايد عرض كنم حكومت كه شعبه اي از ولايت مطلقه رسول الله(ص) است، يكي از احكام اوليه اسلام است و مقدم بر تمام احكام فرعيه حتي نماز و روزه و حج است. حاكم مي تواند مسجد يا منزلي را كه در مسير خيابان است خراب كند و پول منزل را به صاحبش رد كند، حاكم مي تواند مساجد را موقع لزوم تعطيل كند و مسجدي كه ضرار باشد، در صورتي كه رفع، بدون تخريب نشود، خراب كند. حكومت مي تواند قراردادهاي شرعي را كه خود با مردم بسته است، در موقعي كه آن قرارداد مخالف مصالح كشور و اسلام باشد، يك جانبه لغو كند و مي تواند هر امري را چه عبادي و يا غير عبادي كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن، مادامي كه چنين است جلوگيري كند. حكومت مي تواند از حج كه از فرايض مهم الهي است. در موقعي كه مخالف صلاح كشور اسلامي دانست، موقتاً جلوگيري كند".
ارسال به دوستان
گزارش خطا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
*عصر دنا ، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
*طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
*چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
*اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.