کد خبر: ۱۰۹۵۸
تاریخ انتشار:۱۵:۴۷ - ۰۴ آذر ۱۳۹۵
تأملی در مفهوم انقلابی‌گری با نگاهی به واژگانی آشنا در ادبیات سیاسی
عصر دنا: توجه به برخی واژگان رایج در ادبیات علوم سیاسی می‌تواند در درک بهتر وضعیت کنشگران سیاسی ما را یاری دهد؛ خاصه آنکه برخی الفاظ در سطح عمومی و در ادبیات عامه فهم ژورنالیستی راه یافته و بعضاً معنای آن‌ها نیز دچار دگرگونی‌هایی شده است.
پایگاه خبری تحلیلی عصردنا (Asrdena.ir): واژه رادیکال ریشه‌ای لاتین دارد و معنی لغوی آن «ریشه» است. هرچند کاربرد این کلمه در علوم مختلف متفاوت است، اما در علوم سیاسی اصطلاحاً به هواداران اصلاحاتی گفته می‌شود که برای کار خود شیوه‌های پرسرو صدا و تأثیرگذار با دامنه بالا را برمی‌گزینند. ظاهراً کاربرد این واژه به ناآرامی‌های بعد از انقلاب کبیر فرانسه بازمی‌گردد که طی آن برخی گروه‌ها (اصطلاحاً گروه‌های چپ) خواستار تحول و تغییرات اساسی در وضعیت و ساختارهای کشور بودند. البته این اطلاق تنها به گروه‌های چپ سیاسی در جامعه منحصر نماند و پس از فراگیر شدن، به رفتارهای «افراطی»، «سازش‌ناپذیر» و «بی قید و شرط» تعمیم یافت. در معرض پدیده‌هایی مانند فاشیسم یا نازیسم، رادیکالیسم راست هم رنگ و بوی جدی‌تری به خود گرفت. هرچند پدر تئوریک رفتار رادیکال را کارل مارکس عنوان می‌کنند اما در واقع کاربرد واژه رادیکال در ادبیات علوم سیاسی و چنین نظریه‌پردازی‌هایی منحصر نماند و بیش از آن که یک واژه علمی باشد، کارکردهای رسانه‌ای و ژورنالیستی پیدا کرد، لذا تعریف عمومی و ژورنالیستی از این واژه خود بار معنایی مجزایی را متحمل می‌شود. در استفاده عمومی، عبارت رادیکال، مقابل واژگانی نظیر «میانه‌رو»، «دموکراتیک» یا حتی «قانونی» واقع می‌شود. امری که باعث می‌شود در زبان فارسی بعضاً به جای کاربست این واژه از مترادف «تندرو» استفاده کنند. به هر حال وجه مشترک این تعاریف، «مخالفت با نظم و نظام موجود و تمایل به تغییر نظم موجود به شیوه‌ای مطلوب‌تر» است.

رادیکالیسم در حال حاضر دارای بار معنایی منفی است. چند گزاره کلیدی به تفکر رادیکال نسبت داده می‌شود از جمله این که: «تنها یک حق وجود دارد»، «سایر موارد باطل هستند»، «حق قابل دسترسی است و باید بر باطل غلبه کند». ترکیب این عبارات منجر به رفتارهایی می‌شود که به رادیکالیسم منتهی می‌‌شود. این رفتارها حاوی خشونت است و اصطلاحاً گفته می‌شود رادیکال‌ها برای رسیدن به غایت مطلوب خود بسیار دست و پا می‌زنند، آن قدر که دست و پایشان به صورت دیگران هم برخورد می‌کند.
از قضا یکی از پیشانی‌هایی که طیف رادیکال جامعه برای ابراز خشونت خود بر‌می‌گزیند، قشر دانشجو است چراکه ذات دانشجو با توجه به احساسات و شور حاکم و روحیه آرمانگرایی، کمتر مآل اندیشی می‌کند و از همین روست که در اوایل دهه 80، برخی افراد که اساساً به هویت جنبش دانشجویی معتقد نبودند در نشست سراسری یکی از تشکل‌های دانشجویی وقت رادیکالیسم را جزو مبانی رفتاری دانشجویان می‌دانستند و با ذکر این عبارت که: «دانشجو باید آرمانگرا باشد نه مصلحت‌گرا... دانشجو باید عاشق باشد نه عاقل» تصویری غیرواقعی و مبتنی بر مطلوب خود از جنبش دانشجویی ابراز می‌کردند.‌» طبیعتاً چنین طرز تفکری به دنبال آن است که زمان مواجهه با ساختارهای نظام و شکل‌گیری یک حرکت اپوزیسیونی، قشر دانشجو پیش افتاده و مطالبات سیاسی آن‌ها را فریاد بکشد، دقیقاً همان اتفاقی که در سال 78 در قضایای کوی دانشگاه افتاد.
هم اکنون نیز پدیده رادیکالیسم، بروزهای متفاوتی از داخل جوامع پیشرفته (گروه‌های افراطی و خشونت‌طلب) گرفته تا جوامع اسلامی (در قالب‌هایی چون تکفیر و ارهاب) به بازسازی هویت خود مشغول است. در همین حین است که عده‌ای در داخل مأموریت دارند، گفتمان افراطی‌گری و تندروی را با نشان دادن مترسک تکفیری‌ها، به منتقدین وضع موجود نسبت داده و الفاظی چون «رادیکال»، «تندرو» و افراطی را در جدالی لفظی به منتقدان خود نسبت دهند.
 
محافظه‌کاران چه می‌خواهند؟

و اما این قشر که خطر ایجاد رادیکال‌ها یا دغدغه موهوم رادیکالیسم را در فضای عمومی فریاد می‌زنند، معمولاً به دسته‌ای تحت عنوان «محافظه‌کاران (conservatists) تعلق دارند. اما محافظه‌کاری چیست و مبانی نظری آن از کجا سرچشمه می‌گیرد؟
در مقابل تفکر رادیکال، میانه‌رو‌ها هستند که اعتقاد دارند، هیچ گروهی در موازنه سیاسی قابل حذف نیست و اساساً باید به نحوی با همه گروه‌های موجود –چه در فضای سیاست داخلی و چه سیاست خارجی- تعامل داشت.
مبدأ محافظه‌کاری را منتسب به دیدگاه‌های ادموند برک می‌دانند که از طرفی از حفظ سنت مقابل انقلاب و نوآوری دفاع می‌کرد و از سوی دیگر هوادار بازار آزاد و مداخله نکردن دولت در اقتصاد بود. محافظه‌کاران، جامعه را مجموعه‌ای از افراد نفع‌طلب می‌دانستند که بازار آزاد ضامن عدالت طبیعی در چنین جامعه‌ای بود.
ادموند برک معتقد بود مجموعه حکومت را می‌توان امری مقدس دانست و می‌شود که «چنان احترامی برای امر مقدس قائل شویم که همه نهادهای مستقر اجتماع را شامل شود». در چنین شرایطی مقابله با ساختار، امری غیرمقدس می‌نمایاند و به منکری تبدیل می‌شود که استحقاق مقابله دارد.
بین محافظه‌کاری با مذهب نوعی پیوند نزدیک وجود دارد. سابقه این مسئله به اروپای قرون وسطی بازمی‌گردد که کلیسا، پیوند نزدیکی با حکومت داشت، و به نوعی تضمین ابقای حکومت به حساب می‌آمد. لذا پیوندی دو سویه شکل گرفته بود به نحوی که مبلغان مذهب، حافظان حکومت بودند و حاکمانی که بر حفظ وضعیت و ساختار حکومتی خود اصرار داشتند، چاره‌ای جز تبلیغ دین (کاتولیسیسم) نداشتند. امروزه نیز در اروپا احزاب دموکرات - مسیحی محافظه‌کار محسوب می‌شوند.
یکی دیگر از وجوه ممیزه محافظه‌کاری، تلاش برای توجیه نابرابری‌های اجتماعی است. محافظه‌کاران معتقدند انسان‌ها به لحاظ استعداد و توانمندی با یکدیگر برابر نیستند و لذا شکل‌گیری نابرابری‌های اجتماعی در جامعه کاملاً طبیعی است. این تفکر اعتقاد دارد هرگونه تلاش برای حذف نابرابری‌های اجتماعی، به استبداد در حاکمیت می‌انجامد و لذا باید در جامعه طبقه نخبه از ارزشی والاتر و امتیازاتی ویژه برخوردار باشند. از این لحاظ محافظه‌کاری پیوندی طبیعی با ایدئولوژی لیبرالیسم برقرار کرده و برخلاف رادیکال‌ها که خود را دارای قرابت بیشتری با ایدئولوژی‌های برابری‌طلب نظیر سوسیالیسم می‌انگارند، به چارچوب‌های لیبرال و نئولیبرال نزدیک می‌شوند. از جمله نتایج این مسئله تأکید بر مالکیت است که به گفته برک «جوهر اصلی مالکیت... این است که نابرابر باشد». از نظر محافظه‌کاران مالکیت نیز نهادی است به تقدس مذهب و خانواده و حفظ و بقای این نهاد است که حفظ حکومت را تضمین می‌کند.
ماهیت روحیه محافظه‌کارانه در آن است که به هویت‌های مستقر و شکل گرفته در جامعه بها دهد و مقابله با آن را برنتابد. محافظه‌کاران به تکریم عادات موجود پرداخته و بیش از هرچیز در پی ثبات هستند.
دیدگاه‌های مقابل ادموند برک در خصوص محافظه‌کاری معتقد هستند سیاست نباید صرفاً فرانمود فعالیت‌های سیاسی باشد، بلکه باید در مبانی و نظریات خود، جایگاه انسان در هستی را نیز مشخص کند و بر اساس ایده‌گرایی به دنبال تحقق این جایگاه باشد؛ در حالی که محافظه‌کاری در یک عبارت خلاصه دکترینی است که می‌گوید در توسعه تاریخی هر جامعه، واقعیات آن جامعه است که باید لحاظ گردد.

انقلابی کیست؟

انقلاب اسلامی، تحولی در ادبیات علوم سیاسی معاصر بود. همان طور که میشل فوکو انقلاب اسلامی را ورای تئوری‌های موجود دانست و هرچند ابتدا آن را انقلابی پست مدرن معرفی کرد اما بعدها اظهار داشت انقلاب اسلامی در چارچوب نظریات فعلی قابل تحلیل نیست. طبیعتاً رفتارهای گروه‌های ذیل انقلاب نیز می‌تواند خارج از چارچوب‌های رایج توصیف شود. وقتی انقلاب اسلامی با خود واژه «انقلابی‌گری» را به همراه می‌آورد؛ چارچوب خود این انقلاب است که باید مبین معنای انقلابی‌گری باشد.
بسیاری کوشیده‌اند تا رفتار انقلابیون را به یکی از دو نگرش سیاسی «محافظه‌کار» یا «رادیکال» نزدیک کنند اما انقلاب ورای این دو نگرش است. برخی معتقدند انقلابیون به این دلیل که در پی حفظ انقلاب و حکومت اسلامی هستند طبیعتاً دارای رفتارهای محافظه‌کارانه می‌شوند. سپس از ویژگی‌هایی همچون پیوند مذهب و محافظه کاری نام می‌برند و این دو را به انقلابیون نسبت می‌دهند. رفتار برخی افراد که در شکل‌گیری انقلاب مؤثر بودند و بعداً دلایل مادی و انگیزه‌هایی دیگر مانع ادامه مسیر شد و میل به حفظ وضع موجود پیدا کردند چنین تصوری را تقویت کرد که انقلابیون در پی تثبیت وضعیت موجود هستند. حال آن که رهبر انقلاب اسلامی به عنوان یکی از بنیانگذاران اصلی این انقلاب معتقد است: «محافظه‌کاری قتلگاه انقلاب است.»
از سوی دیگر برخی می‌کوشند تا با مصداق آوردن از برخی حرکات تندروانه و تشبیه انقلابیون به رفتارهای رادیکال‌های دیگر کشورها، در تئوری‌پردازی خود، انقلابی‌گری را مساوی با رادیکالیسم تلقی کنند. وصف عباراتی نظیر «تندرو» برای انقلابیون تلاشی در همین راستاست. حال آن که برخلاف آنچه در ویژگی‌های تفکرات رادیکال گفته شد، رهبر انقلاب اولین شاخصه انقلابی بودن را پایبندی به حفظ اصول، مبانی و ارزش‌ها می‌دانند؛ امری که در تفکر رادیکال جایگاهی ندارد.
همچنین رهبری در سخنان خود تأکید می‌کنند که تند‌روی در مسیر حق چیز بدی نیست. درمسیر مستقیم برخی کندتر می‌روند و برخی تندرو‌تر هستند. و آیه «السابقون السابقون اولئک المقربون» را شاهد می‌آورد.
در خاتمه باید تأسی جست از جمله رهبر انقلاب که خود و حاملان تفکر اصیل انقلاب را ورای دوقطبی‌های خودساخته محافظه‌کاری- رادیکالیسم دانسته و صراحتاً می‌فرمایند: «من انقلابی‌ام.»

منبع:روزنامه جوان

ارسال به دوستان
گزارش خطا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
*عصر دنا ، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
*طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
*چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
*اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.